نگارش هشتم -

درس 1 نگارش هشتم

baran .a

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

روزی یک پدر ثروتمند پسر بچه اش را به دِه میبرد و به او میگوید......... ادامه داستانو بگید از گوگل نباشه تاج میدم💖

تبلیغات

کلیک کن و با یک ویدئو دو ساعته هر امتحانی رو ۲۰ بگیر!

جواب ها

mahdis

نگارش هشتم

لطفا معرکه بده گلم

جواب معرکه

‌‌⋆ ‌‌

نگارش هشتم

پدر ثروتمند پسرش را به ده می‌برد تا به او نشان دهد که زندگی واقعی چگونه است و اینکه ثروت به تنهایی نمی‌تواند همه چیز را تأمین کند. او می‌خواهد پسرش ارزش‌های واقعی زندگی را بیاموزد. در طول روز، پدر و پسر با خانواده‌ای فقیر که در یک خانه کوچک زندگی می‌کنند، آشنا می‌شوند. آن‌ها با هم غذا می‌خورند و از زندگی ساده و محبت‌آمیز آن‌ها لذت می‌برند. پدر در پایان روز به پسرش می‌گوید: “امروز چه چیزی یاد گرفتی؟” پسر پاسخ می‌دهد: “من دیدم که ما در خانواده‌مان چیزهایی داریم که پول نمی‌تواند بخرد: عشق، دوستی و شادی واقعی.” پدر با لبخند می‌گوید: “این دقیقاً همان چیزی است که می‌خواستم به تو نشان دهم. ثروت مهم است، اما ارزش‌های واقعی زندگی در تعاملات و ارتباطات ما نهفته است.” این تجربه به پسر کمک می‌کند تا به نحوه‌ای متفاوت به زندگی نگاه کند و اهمیت چیزهای ساده تاج یادت نره 🎀

جواب معرکه

maryam kh

نگارش هشتم

ادامه داستان: اهالی ده مردمان عجیبی هستن ،مانند جادوگر ها لباس می‌پوشند،مانند جادوگر ها سخن میگوند،مانند جادوگر ها رفتار می‌کنند و گاهی از دید پنهان میشوند. پسر که علاقه ی شدیدی به ماورا دارد و بسیار کنجکاو و باهوش است از پدرش اجازه میگیرد و که برود و در ده چرخی بزند ولی متوجه میشود خانه ها خالی است پسربچه اندوهگین به سمت پدرش باز میگردد .پدر که سیمای اندوهگین پسر را میبیند از او می‌پرسد چه شده و پسر میگوید که ده کاملا خالی بوده پدر می‌گوید حتما برای جادوگر ها عجیب بوده که یک انسان به ده آن ها برود و برای همین قایم شده اند گمان کنم آن ها دوست دارند با تو قایم موشک بازی کنند! پسر خوشحال به ده بر میگردد و با فریاد میگوید بازی بس است ولی باز هم جوابی دریافت نمی‌کند پسر نزد پدرش باز میگیردد ادامشو تو بعدی میگم

...فرشته🍓🩷 ...

نگارش هشتم

و به او میگوید تو خیلی بدی🤣💪

سوالات مشابه